به دنبال گناهی هستم که مجازاتش تبعید به قلب دوستان قدیمی باشد .
فقط حرف از آزادی نزن که دوست دارم تا ابد زندونی قلب تو باشم . . .
گفتمش آغاز درد عشق چیست ؟ گفت آغازش سراسر بندگیست
گفتمش پایان آن را بگو ؟ گفت پایانش همه شرمندگیست
گفتمش درمان دردم را بگو ؟ گفت درمانی ندارد ٬ بی وفاست .
گفتمش یک اندکی تسکین آن ؟ گفت تسکینش همه سوز و فناست . . .
صدای آب میآید ٬ در حوض دلتنگیم چه میشوئی ؟
کمی آهسته تر … ماهی کوچک دلم را در میان دستانت نمیبینی ؟؟
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 4 آذر 1395 | 18:21 | نویسنده : هادی عزیزی |