سوار تاکسی بودم ، دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته پیاده شد ، دست کرد تو کیفش ، گفتم
مهمون ما باش خانوم خوشگله دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت : ” این قبض و بگیر، بابا ,
وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر ” هی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم، گفتم :
”
دخترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود ” راننده گفت ” بیخود شیرین
زبونی نکن ، الان مهمون کردنو بهت نشون میدم…!!!
نظرات شما عزیزان:
دستهایم را بگیر
و هر چه را که لمس کردی ،
باور کن !
من همیشه قلبم را کف دستم میگیرم
سلام اهاي رفيق نيمه راه ؟ ميتوني بر گردي از نيمه ي راه دارم نفرين ميكنم كسي رو كه تو رو ازم گرفت نفرينش ميكنم چرا روزاي خوشي رو ازم گرفت
و هر چه را که لمس کردی ،
باور کن !
من همیشه قلبم را کف دستم میگیرم
سلام اهاي رفيق نيمه راه ؟ ميتوني بر گردي از نيمه ي راه دارم نفرين ميكنم كسي رو كه تو رو ازم گرفت نفرينش ميكنم چرا روزاي خوشي رو ازم گرفت
سلام داداشی اپم حتما حتما حتما بیااااااااااااا منتظرمااااااااااااااا
جشم.....چشم....
جشم.....چشم....
هههههه
Like
ممنون.
Like
ممنون.
سلام داداشی اگه تونستم برات پیدا میکنم مطلبه خییییییییییییلی باحالی بود خخخخخخ
ممون ابجی با بای وب تو نمیرسه..
ممون ابجی با بای وب تو نمیرسه..
چه تیکه ی کثیفی ام انداخته نکبت
متنفرم که بهم بگن خوشگله دلم میخاد نابودشون کنم
ههههههههههههه ابجی تو اعصب نداری هاااا
متنفرم که بهم بگن خوشگله دلم میخاد نابودشون کنم
ههههههههههههه ابجی تو اعصب نداری هاااا
تاريخ : جمعه 30 اسفند 1387 | 23:58 | نویسنده : هادی عزیزی |